Mar 24 2004
داستان جوات و دوچزخهاش
داستان جوات، از عمد مینویسم جوات چون این بچه کودن یا هر الاغی که این داستان را سرهمبندی کرده آنقدر جوات تشریف دارد که هنوز درک نکرده که کار از این کارها گذشته که با نوشتن داستانهایی از این دست، آب رفته را به جوی باز گرداند.
حتمآ این داستان را بخوانید و بخندید به ریش این جوات و جواتهای دیگر.
این هم برای جواتهای دیگر: عدهای چنان احمقاند که گمان میکنند به همین سادگیها خُسنآقا بدامشان خواهد افتاد! آخر الاغها خُسناقا ریش در آسیاب که سفید نکرده که! کرده!؟
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 4:13 am در بخش: ملای حیله گر