Jul 07 2004
فضول مطلبی نوشته که به
فضول مطلبی نوشته که به همگی پیشنهاد میکنم آنرا بخوانید، آنرا چندبار بخوانید و باز دوباره بخوانید و رویش ساعتها فکر کنید تا عمق مطلب را دریافت کنید، بسیار ضروری است، میپرسید چرا؟ همین الان براتون توضیح خواهم داد.
نگارنده و عدهای دیگر از دوستان بارها و بارها سعی کردیم انجمنی برای وبلاگ نویسها راه بیندازیم تا بتوانیم بوسیله آن در حرکتهای هم آهنگ شرکت کنیم از همین حرکتهایی که تا کنون چندبار رژیم را مجبور به عقب نشینی کرده. اگر خاطرتان باشد در آخرین حرکتی که شکل گرفت تنبلی و کوتاهی ما قبل از اینکه حرکتی را ترتیب دهیم اصلاح طلبان وبلاگستان کاری را شروع کردند، آقایان بکمک عمله اکره اصلاح طلب با راه انداختن یک حرکت مشروعیت بخش به رژیم توانستند عدهای را فریب دهند و با جمله بندی های فریبنده به جمع آوری امضاها پرداختند و بطور علنی به رژیم گفتند: “ما با سانسور مخالف نیستیم ولی حالا که می خواهید سانسور کنید به روشی که فضولک توضیح داده سانسور کنید (” تعداد فاعل ها را زياد کنيد که در جلوی دروازه شهر معطل نشويم!!!”). بگمان این زیباترین توصیفی است که در تشریح این حرکت خواندهام.
درمورد گفتههای دیگری که فضول از قول وبلاگ نویس مربوطه نوشته فقط میتوان با پوزخندی از آن گذشت، زیرا اگر بنا به گفته وی این حرکتها بی نتیجه هستند پس دلیل موضع گرفتن رژیم چه چیزی میتواند باشد؟ و اینکه سایت راه اندازی شده برای قطعه 33 به چه دلیلی در کمتر از 24 ساعت سانسور میشود و همچنین تومار مربوط به سانسور که باز آنرا هم در کمتر از یک یا دو روز سانسور میکنند، درصورتی که هنوز کسی کاری به کار این دوستان نداشته؟ آیا این خودش یک دلیل قاطع بر حقانیت کارهای انجام شده ما نیست؟
درمورد اظهارنظر آقای درخشان نیاز به پاسخی نیست بجز رجوع دادن ایشان به نوشته خودشان که فرمودند:
ايجاد انجمن وبلاگنويسان مخالف ذات بیمرکز وبلاگ است … … من شک ندارم که اين کار را میکنند تا بعدا از آن برای محدود کردن وبلاگ به انواع مختلف استفاده کنند. مثلا فهرست درست کنند و به شورای سانسور اينترنت بدهند که مثلا اينها را ببنديد، ما تاييدشان نمیکنيم. يا اينکه مثلا دربارهی مسايل سياسی-اجتماعی گوناگون موضع بگيرند و بيانيه بدهند از قول همهی وبلاگنويسان ايرانی.
البته ایشان چرندیات دیگری هم در همین نوشتهشان نوشتند که بشما پیشنهاد میکنم آنها را هم بخوانید.
حالا سوال من از ولی فقیه وبلاگستان خیلی ساده و صریح است، چطور شد که یک مرتبه 180 درجه تغییر عقیده دادید؟ آیا بخاطر این نیست که به شما پیشنهاد (دستور) دادهاند و شاید قول رهبری چنین جریانی بعنوان پاداش خدمتتان به رژیم!؟
راستی اینکه در مخالفت با تشکیل انجمن نوشته بودید:
اينها را از روی بدبينی ماليخوليايی فرانسویمآبانه نمیگويم. کاری است که حزباللهیهای باهوش در زمان اوج قدرت سعيد امامی ياد گرفتند تا بطور کاملا موجه و مشروع، گروههای مدنی و NGO درست کنند و به گندش بکشند که هم در دنيا پزش را بهند، هم برايشان در داخل دردسر درست نکنند. (همان جا)
پس میتوان نتیجه گرفت که اینکه فرمودید صحت دارد و حتمآ شما مامور چنین کاری شدهاید وگرنه ما را که همه میشناسند و مواضع ما شفافتر از آب چشمه است و مارا با رژیم کاری نیست، ولی اگر به نوشتههای شما رجوع کنیم به راحتی درخواهیم یافت که شما از مواضع شفافی برخوردار نیستید، بلکه بیشتر تمایل به اصلاح طلبی و مجیز گویی رهبر دارید، باور ندارید! بفرمایید:
خامنهای با وجود تمام ظلمی که در اين سالها بر جريان روشنفکری دينی کرده است، بسيار بيشتر از رفسنجانی به دموکراسی، استقلال و پيشرفت ايران معتقد و پايبند است، ولی ترس عجيبی که از نوعی کودتای خارجی يا داخلی دارد، او را در عمل تبديل به يک رهبر مستبد کرده است. همزمان برخلاف رفسنجانی رسالتی معنوی و دينی هم برای خود قایل است منبع
راستی گمان میکنید اگر بنا باشد انجمنی برای وبلاگ نویسها برپا شود چند درصد حاضرند زیر علم افرادی مثل شما که چنین مجیزگوی مستبدترین رهبر موجود در جهان هستید بروند! یا شاید پناه برخدا وبلاگ نویسها را خرفت و کودن فرض کردهاید.
اینکه تشکیل چنین انجمنی ضروری است نیاز به دلیل و برهان ندارد، البته اگر طالب یک ایران دموکراتیک هستیم که این تنها راه و روش آن است (تشکیل جریانهای مردمی برای دفاع از حق مردم)، ولی اینکه آنرا عدهای بدستور قدرتمداران برایمان برپا کنند خیر.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 3:00 am در بخش: بدون دسته بندی