Feb 13 2005
از قرار اطلاعات منتشر شده
از قرار اطلاعات منتشر شده قاضی ادعا کرده که بازداشت مجدد مجتبی بخاطر این است که “اتهامات جدیدی در پرونده سمیعینژاد، پیدا شده است” حدسیات من میگوید این اتهام تنها میتواند مقاومت شجاعانه مدیار در مقابله خواسته گرگ باشد، وقتی که از توحش گرگ نهراسیدی و بجای فرار در برابرش دهن کجی کردی و نیش خند تحویلاش دادی، دندان نشان دادی (اگر به گرگ دندان نشان ندهی گرگ درنده خو تر میشود باید او را ترساند باید او را به تمسخر بگیری باید تحقیراش کنی باید استقامت کنی) آنگاه است که یا گرگ باید عقب نشینی کند و فرار را بر قرار ترجیح دهد یا در مقابل دندان نشان دادنات بیشتر وحشیگری کند. مدیار پس از آزادی بجای اینکه در وبلاگاش را تخته کند، شروع کرد به نوشتن، باز هم به حدس و گمان من گذرواژه وبلاگاش را از او گرفته بودند، بهمین خاطر این جریان هک شدن را دست آویزی قرار دادند تا وبلاگاش را ببندند و مدیار باز در مقابلشان ایستادگی و مقاومت کرد، وبلاگ جدیدی باز کرد و باز نوشت. این را گرگ نپسندید پس برایش پرونده جدیدی ساختند و به وکیلاش گفتند “اتهامات جدیدی در پرونده سمیعینژاد، پیدا شده است” اتهامات جدید او چیزی نیست جز آزدگی و پایبندی به دفاع از آزادی بیان نه چیز دیگری. مدیار قلماش را در اختیارشان نگذاشت و در مقابل شان مقاومت کرد، پاداش چنین گستاخی در مقابل گرگ تیز دندان، زندان مجدد و یک ودیعه 100 میلیون تومانی است. حالا وظیفه ما و هر کسی که ادعای آزادی و آزادگی دارد مشخص است، باید فشار را چنان زیاد کنیم تا او را بدون قید و شرط و اما و اگر آزاد کنند.
حداقل ِ وظیفه بچههای وبلاگ نویس هم مشخص است! باید همگی از این دستگیری بنویسیم، به مجامع بینالمللی شکایت ببریم، پتیشن امضا کنیم، خلاصه از هر ابزاری که در دست داریم باید استفاده و از او دفاع کنیم.
در همین زمینه: بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران
این پتیشن رو هم امضا کنید.
این هم آخرین نوشته مدیار در وبلاگ جدیداش:
نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
ای خوش آندم که محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
این تجاوز رسمی و آشکار به حریم شخصی من است
توضیح: وبلاگ قبلی مدیار redirect شده و با تقه بر روی لینک آن به وبلاگ امت حزبالله هدایت میشوید این هم یکی دیگر از جرمهای حزبالله است: دزدی اموال دیگران.
این شاهکار را هم از بلوچ داشته باشید:
رأی و برهمن
رأی گفت: ایران عراق نیستی، گر آمریکا پا بنهی، به جهنم سوزان بدل گردی بهر او!
برهمن گفت: عراق را یک صدام بودی و ده بدل و هزار سوراخ. ایران را هزار صدامِ بی بدیل باشدی که همه سر در یک سوراخ فشار دادندی! شکارچی را گر عقل به قدر تخم مگس باشدی به هر دو نخجیر، یک سان پا ننهدی!
پ.ن.: ما فقرا که لینکدونی نداریم مجبوریم به این شکل بنویسیم:
این شعر هادی خرسندی رو بخونید. لینک از طریق بلوچ
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 1:30 pm در بخش: بدون دسته بندی