Feb 17 2005
گمان نمیکنم کسی بتواند با
گمان نمیکنم کسی بتواند با صراحت بگوید که عاقبت یک حمله نظامی از طرف آمریکا به ایران چه نتایجی را در بر خواهد داشت. در این نوشته سعی خواهم کرد نکتههایی را از احتمالات چنین حملهای را باز بینی کنم. من ادعا ندارم که این پیشگوییها درست هستند فقط بررسیهای منطقیام را از دادههای تاریخی و اقتصادی موجود و در دسترس تجزیه و تحلیل میکنم.
برای بررسی چنین جنگی سعی میکنم از دو جنگی که در همسایگی ما رخ داده استفاده کنم و پدیده احتمالی جنگ بین ایران و آمریکا را بررسی کنم.
نکته اول جمعیت ایران است ایران با 68 میلیون جمعیت در مقابل عراق 24 میلیون و افغانستان با 28 میلیون از وزنه بیشتری برای مبارزه برخوردار است.
نکته دوم وسعت خاک ایران و صعب العبور بودن مناطق مختلف ایران است، البته در مقایسه با عراق. اینکه آمریکا در تهران نیرو پیاده کند به معنی شکست آخوندیسم یا حکومت آنها نیست. مگر افغانستان فقیر و خسته از جنگ را نمیبینیم با اینکه بیش از دو سال است پایتخت افغانستان در اختیار آمریکا ست ولی هنوز در کوهها و خارج از شهرهای بزرگ، طالبان و القاعده جولان میدهند و هر از چندی حملهای را ترتیب میدهند. وضع ایران باز هم پیچیدهتر از افغانستان است. البته در این معادله نباید القاعده و طالبان را با آخوندهای تن پرور ایران یکسان مقایسه کرد، اینکه مثلا آقای رفسنجانی و خامنهای یا حتی آخوندهای جوانترشان با منقل و وافور به کوه و بیابان بزنند و مبارزه بکنند بسیار بعید و حتی خنده آور مینماید، ولی ممکن است نیروهایی از سپاه پاسداران، نوشتم نیروهایی از سپاه نه همه آنها و حتی بعضی ارتشیها حاضر باشند برای حفظ قدرت مبارزهای چریکی را سامان دهند، فراموش نکنید برای یک جنگ چریکی نیازی به نیروی زیاد نیست چند ده هزار نیروی زبده با تجهیزات پیشرفته کافی است تا ارتش آمریکا را از رسیدن به اهدافاش باز دارد و آنها را سالها در ایران زمین گیر کند.
نکته دیگری را که باید در نظر بگیرید نیروهای واقعا وفادار به اسلام هستند. اینجا باز منظورم آخوندها نیستند. منظورم همان نیروهایی هستند که در جنگ با عراق به روی مین میرفتند و حاضر بودند برای اسلام جان خود را فدا کنند، از همان نمونههایی که در فلسطین هم با بستن بمب به کمر خود به جنگ سلاحهای سنگین اسرائیل میروند.
نکته اساسی دیگر خواست مردم عادی ایران است، همانها که امروز برای حمله آمریکا لحظه شماری میکنند. فراموش نکنید در یک حالت جنگ فرسایشی، گرانی و فقر چند برابر خواهد شد و در نتیجه به مرور زمان این خواسته جوانان برای بدست آوردن یک زندگی به سبک غرب و آمریکا را از بین خواهد برد. باز تکرار میکنم فراموش نکنیم که نیروهایی در سپاه و حتی ارتش وجود دارند که حاضرند برای حفظ قدرت دست به چنین جنگ چریکی فرسایشی بزنند، در آن صورت ممکن است این جنگ به درازا بکشد و این به درازا کشیدن جنگ است که آمریکا را نیز وارد یک فاز فرسایشی خواهد کرد و با درنظر گرفتن اقتصاد نابسامان آمریکا میتواند در دراز مدت حتی ابر قدرت آمریکا را هم به زانو در آورد. فراموش کردهاید عاقبت جنگ افغانستان را که باعث فروریختن ستونهای قدرت شوروی سابق شد. آیا فراموش کردهایم که تبلیغات آمریکا قبل از حمله به عراق بر این موضوع متمرکز شده بود که ملت عراق بدون مقاومت تسلیم آمریکا خواهند شد و همان طور که دیدیم درست نتیجه برعکس داد یعنی رژیم صدام بدون مقاومت تسلیم شد ولی در عوض عدهای از عراقیها دست به مبارزه زدند و هنوز که هنوز است پس از یک سال از پایان جنگ هنوز کشت و کشتار ادامه دارد و کشتههای آمریکایی در این مدت بیشتر از کشتهها در طول زمان عملیات جنگی با ارتش منظم عراق بوده است.
نتیجه گیری اینکه، جنگ آمریکا با ایران اگر به این سادگیها بود، یقین بدانید که تا کنون شروع شده بود یا حداکثر تا قبل از فصل تابستان باید به نتیجه قابل قبول رسیده باشد. پس بیخود منتظر حمله آمریکا ننشینید و خود دست بکار سرنگون کردن ملاها بشوید.
سعید هم مطلبی در همین زمینه نوشته که بد نیست آنرا هم بخوانید.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 12:10 am در بخش: بدون دسته بندی