Aug 16 2002

پاسخی به مطلب فضول دوست

نوشته:     :::       Comments Off on پاسخی به مطلب فضول دوست

پاسخی به مطلب فضول
دوست عزیز فضول پاسخ مرا همانگونه که گمان میکردم داده، شاید بپرسید چگونه؟ دوست عزیز شما واقعیاتی را مینویسد که من ناخوانده میدانم. ولی باز این دلیل را کافی برای یاس و نا امیدی جوانان قابل قبول نمیدانم. دوست عزیز شما در مطالب دیروز و دوشنبه خود مادام از عقب ماندگی ایران حرف میزنید، عقب ماندگی که شما در باره اش صحبت میکنید در عرض 10 سال قابل جبران است (آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شدند)، در عوض من از پیشرفت ملت ایران حرف میزنم، کدام پیشرفت!؟ همان پیشرفتی که شما و خیلی از دیگر کسانی که در ایرانند از دیدن آن غافلید چون که روزانه بجز فجایع قابل رویت چیز دیگری دور و بر شما را احاطه نکرده و باعث میشود که اینگونه پیشرفت را نبینید. آدرس دقیق تر میدهم، مطلب خودتان را بخوانید، متوجه میشوید من از چه پیشرفتی صحبت میکنم. آقای فضول شما چند سال دارید؟ بیست و چهار سال؟ یا شاید چند سال بیشتر!؟ پیش رفت ما در این است که شما تحلیلی بر اوضاع ایران مینویسید که متاسفانه در دوران انقلاب بزرگان آن قوم قادر به نوشتن ش نبودند چه رسد به جوانان. دوست عزیز در بین نخبگان آن دوران اشخاصی بودن که با داشتن تحصیلات از دانشگاه سوربن برای دفاع از حجاب اجباری دلیل می آوردند که “از تار موی زنان امواجی پخش میشود که باعث تحریک مردان میشود (مطلب به فورمات PDF است )”. (خواهشمندم به نثل ما نخندید). خوب گناهی نداشتیم نا آگاه بودیم. حال ببینید که ملت امروز ایران چه گونه فکر میکنند مسن ها را نمیگویم، یک جوان بیست ساله اش را برایتان مثال میزنم: ==>“سؤال درباره‌یِ وجود یا عدمِ وجودِ خدا سؤالی نامربوط و انحرافی‌ست. با توجه به آن‌که به هر حال خدا اگر وجود داشته باشد هم تأثیری در این جهان ندارد، بنابراین اصولاً فکر کردن به آن بی‌مورد است”. باز هم مثال بزنم؟ اینهم یک مثال دیگر ==>“خانه‌یِ مردی را دزد زد، و الاق‌اش را دزدید. اطرافیان هریک ایرادی از مرد گرفتند که چرا الاغ‌اش دزدیده شده (اعم از بستنِ درِ طویله و خوابِ سنگین و مانندِ آن…)، و مرد درماند که چرا به جایِ محکوم کردنِ دزد او را محکوم کرده‌اند”. باز هم مثال دوست دارید؟ سالها پیش در دوران اختناق اولیه جمهوری اسلامی پدر و مادرم با هزار و یک مکافات برای دیدن من به نروژ آمدند. آوردن دلار به خارج در آن دوران بسیار مشکل بود، پدرم بکمک دیگر متفکرین فامیل توی شرت حاج آقا مقداری دلار جاسازی کرده بودند. پس از رسیدن آنها به نروژ با مادر بزرگ 80 ساله ام در ایران تلفنی صحبت میکردم سوال کرد:”آقوی ***** شرتش را شست!؟ این هم تیزهوشی یک پیرزن 80 ساله ی ایرانی است.
دریک میهمانی با خانم نروژیی هم صحبت بودم محقق در امور آنتروپولوژی بود (حتی نمیدانم این لغت را چگونه مینویسند با ج یا با ژ) (Antropologi)، پس از اینکه فهمید ایرانی هستم گفت: “من روی تحقیقاتی کار میکردم (حرف چند سال قبل تر بود) برای شناسایی عادت ها و رفتارهای اجتماعی مهاجرین تازه وارد، به نتایجی رسیدم که باور کردنی برایم نبود!”. بعد شروع کرد به توضیح مطالبی که در مورد ایرانیهای مهاجر کشف کرده بود. از اولین و شاخص ترین این عادات را (او میگفت نه من) این است که اولین مکانهایی را که خواهان سرکشی و بازدید (فضولی) هستند (ایرانی ها) دانشگاه ها ست، بیشترین دانشجویان خارجی مقیم نروژ را ایرانی ها تشکیل میدادند (و هنوز میدهند). از دیگر خاصیت های! ایرانیان مهاجر را ذوب شدن در (نخیر ولایت فقیح نیست) جامعه ی نروژ است، بصورتی که بعد از چند سال دیگر قابل رویت نیستند (قدرت انطباق Adaptation) . باز هم بگویم؟ میدانستید که در اسلو سه مسجد وجود دارد هرسه کم و بیش با بودجه ی کشورهای اسلامی (مخصوصآ ایران) ساخته شده ولی هر سه مسجد بوسیله ی پاکستانی ها اداره میشود. چرا !؟؟؟؟
برای خاتمه ضرب المثل فرانسوی را برایتان نقل میکنم و شما را (نه به خدا چون به او اعتقادی ندارم) به خودتان میسپارم. فرانسوی ها میگویند: لغت “غیرممکن” فرانسوی نیست.
پیروز باشید.

نوشته: در ساعت: 4:28 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on پاسخی به مطلب فضول دوست  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی