Jul 13 2006
انقلابیون دو آتشه 3!
می‌گویند تا سه نشود بازی نشود، بهمین دلیل مطلب امروز را هم در ادامه دو مطلب قبلی خواهم نوشت با کمی نگاه به زمینه‌های دیگر.
آقای گنجی در مصاحبه با بی‌بی‌سی می‌فرمایند: “گنجی: خواست من تغییر رژیم جمهوری اسلامی است”
خوب این خواست همه ماست فقط باید از آقای گنجی مجددا سوال کرد که چه نوع بر اندازی مد نظر ایشان است، آیا می‌خواهند همراه با عده‌ای از اسهال طلب‌های بازنده براندازی کنند! و بجای عبا به دوش‌های مشکی پوش، عبا به دوش‌های کرم رنگ و شکلاتی را بر سر قدرت بیاورند؟
این جملات را با هزار بار نشخوار در اینجا مطرح میکنم تا مبادا فردا کسی به من اتهام خیانت و نوکری جمهوری اسلامی بزند.
حالا دلایل و پیش زمینه این ادعا کدامند. اگر در مصاحبه‌های دیگر آقای گنجی کمی دقت کرده باشید ایشان در ادامه همین حرکت‌های آخرشان در مصاحبه‌ای با رادیو فردا می‌فرمایند.
لینک مصاحبه:
“غرب بجای بلند کردن صدای بن لادن های ایرانی و ملاعمرهای ایرانی باید صدای مسلمان دموکرات ایرانی را بشنود. صدای آیت الله منتظری، صدای عبدالکریم سروش ها، محسن کدیور.من سعی می کنم پیام آور صدای صلح از ایران به جهان باشم.”لینک برای داخل ایران
خوب اگر این صداهایی که آقای گنجی فرمودند، صدای اسهال طلب‌های درون رژیم نیست پس صدای چه کسانی است!؟ آیا این اسامی که آقای گنجی فرمودند همان‌هایی نیستند که هنوز خود را در همان طیف اسهال طلب می‌دانند!؟ تازه خنده دار تر از همه این است که دو نفر از اسامی که آقای گنجی فرموده‌اند عملا ملا هستند و هر دو از مهره‌های موثر جمهوری اسلامی بوده و هستند.
آیا هنوز باید ادعاهای آقای گنجی را در این زمینه که می‌فرمایند برانداز هستند باور کرد!؟ آیا به همین زودی ماجرای خاتمی و حیله‌های ملاها را فراموش کرده‌ایم!؟ آیا زمان آن نرسیده که بدون جو گیر شدن مسائل را بررسی کنیم؟ به نظر من آقای گنجی و پشتیبانان ایشان (همان‌ها که آقای گنجی صدای دموکراتیک اسلام می‌نامد) هدفی جز نجات اسلام عزیزشان ندارند پس نباید فریب این مساله براندازی و اینجور چیزها را خورد.
فراموش نکنید که بازی های سیاسی امروز بسیار حساس شده و داریم وارد یک مرحله بسیار مهم و حساس می‌شویم. دولت‌های اروپایی و آمریکا دیگر حاضر نیستند وقت کشی‌های رژیم را بپذیرند و رژیم را در تنگنای بدی قرار داده‌اند در نتیجه بازی‌های سیاسی روند تندتری به خود خواهد گرفت یا بهتر است بگویم که گرفته. حمله اسرائیل به غزه در فلسطین و جنوب لبنان را باید در همین زمینه دید. من حتی می‌توانم ادعا کنم که این حملات پیش لرزه‌های یک زلزله بزرگ در خاورمیانه است در نتیجه رژیم حالا چه اسهال طلبان آن و چه جناح تند رو آن مجبور به بازی کارت‌های آخر خود هستند. و به نظر من آمدن یک باره گنجی و چند فعال سیاسی دیگر هم که همین اواخر یک مرتبه سروکله‌شان در آمریکا پیدا شده نشان از همین تند شدن روند حوادث سیاسی است.
نکته اساسی که باید در این دوران در نظر بگیریم این است که رسانه‌های همه گیر مثل روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها به خاطر اینکه هزینه بر هستند پس در نتیجه همه این رسانه‌ها یا بطور مستقیم یا بطور غیر مستقیم دمشان به این یا آن حکومت یا ارباب سرمایه بند است و تحلیل‌ها و حمایت‌هایشان هم از همین مساله سرچشمه می‌گیرد درصورتی که وبلاگ‌ها امروز می‌توانند بخاطر همین دلیلی که در بالا گفتم مستقل باقی بمانند و خبررسانی بدون قرض و مرض را انجام بدهند. پس خواهش‌مندام این مساله را جدی بگیریم و از این ابزار که امروز به سادگی در دسترس همه است استفاده بهینه کنیم
این از این.
پ.ن.:
اگر باز هم شک دارید می‌توانید خودتان سخنان آقای گنجی را گوش کنید.
با سپاس از بلوچ عزیز
پ.ن.2: با بمباران فرودگاه بیروت اسرائیل علنا ایران و سوریه را در دخالت حملات حزب الله به اسرائیل متهم کرد. پیامدهای این بازی سیاسی برای ملت بیچاره ایران بسیار خطرناک خواهد بود
یک توضیح فنی:
دوستان عزیز چند روزی است سروری که وبلاگ من را سرو می‌کند با مشکلاتی روبروست که ممکن است یک مرتبه تلنگش در برود و اگر چنین اتفاقی افتاد ممکن است یکی دو روز این وبلاگ از صحنه جهان اینترنت مفقود شود، نگران نباشید من خواهم بود و دوباره سرور را یا یک سرور دیگری را (بخوانید یک پی سی قراضه دیگر) سرپا خواهم کرد. پس دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
15 پیام
| 
از ایـن پـستت خـیلی خـوشـم اومـد خـُسـُن آقا جـان
بـاید شــدیدن دسـت به عـصا راه رفـت
درود بر حُسن آقای گل گلاب، آنان که با آلوده دامن خواندن ديگران می خواهند خود را پاکدامن بنامند، خود از اهريمنان هستند. خوبه همه کسانی که شما رو وابسته به رژيم می دانند، علنا در وبلاگهاشان داغ رهبر دارند و پشتيبان اسلام ناف محمدی هستند!
همانگونه که نوشتار شما را دنبال نموده ام، براستی با شما هم عقيده ام که مشکل کشور ما همين اسلام و آخوند زدگی است و تا ما سنگ عربها را به سينه می زنيم، در همين زبونی خواهيم ماند.
شاد و پاينده باشی
با درود به حُسن آقای گل گلاب:
در مورد سِروِر شما باید بگویم آن مثل قدیمی شیرازی را که: “حسن بک” از پله میافتد از “بکی” نمیافتد. همیشه همراه و همگامیم کاکو.
در مورد مقاله شما هم عرض مختصری دارم که اگر قابل دانستید سری به گدا منزل بزنید و آنچه را که شما نوشته اید به گونه ای دیگر نوشته ام. بدلیل اینکه طولانی است و از قبل هم آماده بوده نتوانستم در اینجا بنویسم فقط به ذکر آخرین جمله آن اشاره میکنم:
آینده سیاسی ایران از همین امروز روشن است. انقلاب مخملی یا نارنجی (شاید با پسوند اسلامی یا دموکراتیک) ، اختراع رژیم نیست بلکه طرحی است حساب شده و ظاهرأ آبرومندانه و مفُری است سیاسی از بن بستی 28 ساله که از هم اکنون در مغز گردانندگان رژیم در حال تکامل و تکوین و اجرا است.
———–
پاسخ:
دوست عزیز چهار بار سعی کردم به وبلاگ شما سربزنم متاسفانه صفحه وبلاگ فقط تبلیقات نشان می دهد
چقدر مسلمانها بدبخت اند که قرار است آدمهایی مثل سروش بشوند نشانه اشان!
باز طالبان و ملا عمر یک چیزی،دست کم آنی که می گویند هستند!(البته به نظر مب آید!)
مثل آدمایی مثل سروش نیستند که با راه اندازی انقلاب فرهنگی شان هزاران نفر را آواره کرد،
و حالا دم از انسانیت و آزادی و هزار کوفت و زهرمار دیگر می زند،
دست کم طالبان از پایه و اساس با انسانیت و آزادی مخالفند و این را با صدای بلند اعلام می کنند!
بیچاره مردمی که این ادمها رهبرشان باشند!
خسن آقا جان همه این اسم ها که ردیف می کنند کم و بیش یک وقتی دامنشان آلوده بوده و حالا که دامنه چپوگری رو به پسرعمه و باجناق و دائی آخوندهای دوزاری تنگ کرده اند، هوس رهبری به سرشون افتاده. ترو خدا یکی دوساعت بشین تخم دوزرده خزعبلات این مانیفست نویس ها رو بخون. آدم شرمش میاد که اینجور از ساحت بلند اصحاب اندیشه این سرزمین به هبوط این شر و ورهای دزدیده و سرهم کرده افتاده ایم
اکبر گنجی: من همیشه از سالها پیش این را مطرح کردم که ما اگر دموکراسی می خواهیم، اصل بخشش پیش شرط دموکراسی است. با نفرت، خشم، کینه نمی شود دموکراسی درست کرد و اگر قرار باشد ما همان کارهایی را بکنیم که جنایتکاران کردند، ما هم به جنایتکار دیگری مبدل خواهیم شد. خشونت خشونت می آفریند و این که هر کس از راه خشونت به قدرت برسد، حکومت رعب و وحشت و خشونت برقرار خواهد کرد. لذا بخشش پیش شرط دموکراسی است، برای ایجاد یک حکومت انسانی، دموکراتیک ما باید یاد بگیریم که به جای خشم و کینه، اصل بخشش را حاکم کنیم تا یک جامعه انسانی دموکراتیک ایجاد شود.
برای اردشیر عزیز:
دوست من بخدایی که شاید تو اعتقادی به آن داشته باشی( و من برایش احترام فایلم)قسم می خورم که با این حرفها موافقم!
بخشش چیز بسیار خوبی است!
ولی اولین قدم دموکراسی نیست!
من نمی گویم گنجی باید برای کارهایی که کرده محاکمه و مجازات شود!
من می گویم گنجی با سابقه ای که داشته دست کم نمی تواند رهبر محسوب شود!
من هیچ گاه نمی توانم به اعتماد کنم،
شاید مار گزیده ای باشم که از ریسمان سیاه و سفید می ترسد،
تنها مشکل من 10 سال فراموش شده است،
ما برای آزادی و برای دموکراسی باید خبلی چیزها را به یاد داشته باشیم تا بار دیگر دچار مشکل نشویم،
یادمان باشد که در سالهای آغازین دهه 60(که گنجی دوست دارد فراموششان کنیم)چه اتفاقی افتاد؟
می گوید اصلی ترین و سرنوشت سازترین سالهای زندگی یک نوزاد سالهای اولیه زندگی اوست،برای انقلاب ها هم همینطور است….
فرض کنيد چيزی بنام دموکرات مسلمان يا مسلمان دموکرات وجود داشته باشد (ميدانم که فرض محال است ولی بخاطر من فرض کنيد). حالا فکر ميکنيد که اشخاصی مثل سحابی و يزدی دموکرات ترند يا امثال منتظری، کديور و سروش؟ هر چند که در بر پايی اين حکومت آن دو نفر اول نيز نقش داشتند و ار خائنين به مردم هستند و بايد روزی جوابگو باشند ولی لا اقل اين مردانگی را داشتند که از همان اول مخالفت خودشان را با سياستهای جمهوری اسلامی اعلام کنند تا اينکه به رانده شدنشان بعد از مدت بسيار کوتاهی به حاشيه منجر شد.
ولی سه نفر بعدی هر کدام دستشان بطور مستقيم يا غير مستقيم (تخفيف ميدهم) به خون و جنايت آلوده است.
منتظری که خودش نظريه پرداز ولايت فقيه است و صدايش تازه در سال ۶۷ بلند شد و تازه از آن موقع به کله پوکش رسيد که در زندانها به زندانيان ظلم ميشود و تازه اعتراضش فقط به وضع زندانها بود نه به آنچه که در سطح کل جامعه ميگزرد و هنور هم در فکر حکومت اسلامی واقعی است!
سروش که کارکرد ايدئولوژيکش نياز به معرفی دقيق ندارد و از مسببين اخراج و آواره شدن و خانه نشينی بسياری از اساتيد و دانشجويان است و تازه از دهه دوم انقلاب به فکر فربه تر از ايدئولوژی افتاد.
کديور هم که خودش از دانشجويان چماقدار دانشگاه شيراز بود و تازه از دوم خرداد به بعد آدم شد (البته فقط کمی) ولی هنوز هم مثل آدميزاد لباس نميپوشد.
حالا خودتان قضاوت کنيد که اگر گنجی قرار بود افرادی را به دنيا بعنوان مسلمان دموکرات معرفی کند منطقا بايد دو نفر اول را نام ميبرد يا سه نفر دوم را؟
حتی حکومت هم در چند سال اخير برای اينکه به خودش وجهه دموکراتيک بدهد از آن دو نفر بهره گرفت و در صحنه هايی آنها را به بازی گرفت. گنجی از اين بابت حتی از حکومت هم عقب تر است.
تا اينجا فرض بر اين بود که دموکرات مسلمان وجود خارجی داشته باشد. ولی انگار از ديد گنجی جهانيان فقط بايد صدای مسلمانان را بشنوند که ايشان بر سر دموکرات يا بنيادگرا بودنش مشکل دارند. انگار نه انگار که دهها صدای ديگر هم در ايران وجود دارند که هر کدام برای خودشان حرفی دارند.
دوستانی که تا بحال با ديده شک و احتياط به گنجی نگاه ميکردند فکر ميکنم که ديگر زمانش رسيده که اين شبهه ها را کنار بگزارند.
من شخصا بسيار خوشحالم که گنجی در زندان در اثر اعتصاب غذا به لقاء الله نپيوست و زنده ماند تا مردم اين آخرين چهره و تافته جدابافته از اصلاح طلبان که حتی نوک هرم را هم نشانه گرفت را هم بشناسند و بدانند که اگر بخواهند به کسی اطمينان کنند شرط اولش اينست که آن شخص از ابتدای شکل گيری اين حکومت تا بحال کوچکترين نقشی نداشته (تاکيد ميکنم که شرط اولش).
ببينيد کار ملت ايران به کجا رسيده که قهرمانش از جهانيان ميخواهد که برای ابوالهولی مثل موسوی خوئينی ها که اقدام او و دانشجويان زير دستش شالوده تمام بدبختی های بعدی ايران و ايرانيان است اعتصاب غذا کنند. کاش لااقل برای حفظ وجهه هم که شده نامی از امير انتظام ميبرد.
ایمایه هم یه چیزایی درکردیم خسن آقای عزیز .
همی طورایه که می گی کاکو .
حسن آقاي عزيز علاوه بر اينکه اين مبارزه حقوق بشر يکسري کاستي ها و ابهامات دارد که شما اشاره کرده ايد.
يک مسئله ديگر هم دارد:
شعار اين مبارزه شده زندانيان سياسي بايد آزاد شوند.
کشوري که زنداني سياسي دارد اختناق هم دارد ولي اکثر زندانيان مظلوم در ايران از افرادي هستند که نه به علت فعاليت سياسي بلکه به خاطر عقيده شان زنداني شده اند.
يکسري کارگر به علت فعاليت صنفي و اعتصاب صنفي در زندان هستند.
يکسري استاد و دانشجو در زندان هستند به خاطر فعاليت ها و نظريات علمي و صنفي.
يکسري آدم در زندان هست به خاطر اينکه تغيير مذهب داده اند يا از اقليتي خاص هستند.
هفته پيش تو يک تاکسي سوار بودم، صحبت سر جهانبيگلو و زنداني ها بود يک خانم که معلوم بود حزب اللهي هم نيست گفت:
هر کس خربزه مي خوره پاي لرزش هم مي نشيند، اين ها مي خواستند صاحب قدرت و مقام شوند وارد سياست شده اند و حالا رقيب زنداني شان کرده!
خب وقتي يک فرد غير حزب اللهي تو ايران اين طور فکر مي کند يک اروپايي يا آمريکايي که کاسه داغ تر از آش نيست.
اون خانوم هم تا حدي راست مي گفت :
معمولا برداشت مردم جهان از زنداني سياسي کسي است که فعاليت سياسي در جهت کسب قدرت براي حزب اش مي کند.
اگر در سطح جهاني مي خواهيم فعاليتي در جهت بر پايي حقوق بشر کنيم. بايد اين پيام را به جهانيان بدهيم که در ايران افراد بيشماري زنداني مي شوند يا مجازات مي شوند يا کشته مي شوند بخاطر مسائلي که اصلا سياسي نيست بلکه عقيدتي است.
اين بيشتر واقعيت را نشان مي دهد.
رامين جهانبيگلو کجا يک زنداني سياسي است؟ اين بنده خدا که هيچ وقت فعاليت سياسي نداشته؟
مردم جهان بايد بدانند که او به علت مطالب فلسفي که مي نويسد و تحقيقات علمي اش زنداني شده نه به علت فعاليت سياسي!
مسلما هر انساني با هر مليتي وقتي بشنود يک استاد که فعاليت سياسي ندارد به جرم مطالب فلسفي زنداني شده بيشتر متوجه اوضاع وخيم حقوق شهروندان در ايران مي شود تا اينکه او را به دروغ يک مبارز و زنداني سياسي معرفي کنيم.
اختناق در ايران بالاتر از اين است که فقط زنداني سياسي داشته باشد.
حُسن آقای گل . قربان خیلی مخلصیم. ارادمند و شرمنده همه لطف و محبتت همیشه هستیم. شاد باشی و سبز.
حسن اقا جان با اینکه خیلی وقت بود نیومده بودم وبلاگت ولی امروز خیلیاشو خوندم…هنوزم باحال می نویسی و شدیدا باهات همسویی فکری دارم..اون مطلبت درباره “زن سالاری زن های ایرانی” واقعا عالی بود…بدرستی زنن های ایرانی ذاتا خرافه پرست تر و ببخشید اخمق تر هستند در رابطه با اسلام..موفق باشی برای همیشه
کاملاً همین طور است که می گویید . خیلی جالب است که این داش اکبر فراموش کرده که در سخنرانی قورمه سبزی اش به همین سه نفر گیر داده که چرا صداقت ندارند و میان لیبرالیسم و اسلام آویزان شده اند !
http://news.gooya.eu/politics/archives/048272.php
پروردگارمان شیطان را سپاس می گوییم که رهبران چسکی مان را از فراموش کاران آفریده است !!
****
ضمناً ، من که درباره ی شما « شما » به کار می برم محض ِ بسیاری ِ احترامی است که برای شما قائلم جان ِ جیگر ، و لزومی ندارد که شما هم متقابل عمل کنید . من برای ِ شما ، فقط « تو » هستم ، خسن آقای ِ عزیز . بدعادتمون نکن خوشگل !
———–
پاسخ:
دوست عزیز مرحمت فرموده‌اید، من بطور کلی از تعارفات بیزارم و بیشتر با همه یک لا صحبت میکنم.
بسم الله الرحمن الرحیم. 20 جمادی الثانی سالروز ولادت باسعادت دخت نبی مکرم اسلام محمد مصطفی ( ص ) ، اسوه و الگوی زنان مسلمان و روز مادر و روز زن را به تمامی زنان مسلمان و آزاده ی دنیا تبریک و تهنیت می گویم ، امیدوارم بانوان ایران اسلامی این بانوی بزرگ رو الگوی خودشون برای سعادت دنیوی و اخروی قرار بدهند انشاالله . بر عموم زنان مسمان واجب است که از حجاب ، عفاف ، پاکدامنی ، ایثار ، گذشت ، مهربانی و هزاران صفت برتر خانم فاطمه ی زهرا الگوبرداری کرده و آنرا سر لوحه ی زندگی خویش قرار دهند ، ملل استعمارگر همیشه سعی داشتند از طرق مختلفی بر ملل مسلمان سیطره پیدا کنند از مهمترین این عوامل ، عامل ” فرهنگی ” است ، و مهمترین زیر مجموعه ی عوامل فرهنگی عامل بسیار مهم ” حجاب ” است . به طور مثال مهمترین اقدام رضا خان که یکی از نوکران استعمار انگلیس در ایران بود کشف حجاب زنان بود ، همچنین الجزایر که تحت استعمار فرانسه بود هم همین وضع را داشت به طوری که فرانتس فانون در کتاب خود به این موضوع اشاره کرده است : ” هر چادری که دور انداخته می شود ، افق جدیدی که در برابر استعمار ممنوع بوده در برابر او می گشاید ” …. بنابراین حجاب نقش موثری در امنیت زن و ارزش آفرینی برای زن در جامعه دارد ، اتفاق بسیار مهمی که امسال همزمان با ولادت فاطمه ی زهرا ( س ) اتفاق افتاده است تقارن آن با ولادت حضرت امام خمینی ( قد سره الشریف ) می باشد که در نوع خود بسیار جالب می باشد . این بدین معنا می باشد که هر دو نفر در زمان خود نقش بسیار مهمی در احیای فرهنگ و فرهنگ سازی برای جامعه ی اسلامی داشته اند .
—————–
پاسخ:
میگما سید رسول جاکش تو با اینکه برادران حزب الله ات در لبنان و حماس عزیزت در فلسطین دارند زیر ضربات قوم بنی اسرائیل با خاک یکسان می شوند باز آمدی اینجا چس ناله های صد من یک عباسی می کنی آخه جاکش مگه تو نباید بروی به برادران مسلمانت کمک کنی؟
بد بخت فلکه زده اگر نروی و در مقابل قوم بنی اسرائیل نایستی دوری نخواهد پایید که کون دخت پیامبرت را پاره خواهند کرد و هم کون گشاد خودت و رهبر چلاق ات را.
خداوندا که بر کون امام دُم آفريدی
الاغان را پیَ‌ش با هوش و با سُم آفريدی
ز حکمت پيش چشم کور ِ کيران راه کس را
ميان جنگل ِ انبوه ِ رُم گُم آفريدی
طويله های خرگاهت با آخورهای ِ پرکاه
برای اسب ِ چُس بالای کـُس کـُم آفريدی
چو ديدی پاره دول ِ شيخ و شاه و شحنه در شهر
زيارتگاهِ اهلِ بخيه را قُم آفريدی
سپاس و شکر باد از ما گمراهان ِ عالم
که مارا گمره و بر راه ما خُم آفريدی