Sep 01 2002

مطلب دیروزم را که نوشته

نوشته:     :::       Comments Off on مطلب دیروزم را که نوشته

مطلب دیروزم را که نوشته بودم باعث شد که یکی از دوستان بمن گوشزدی کنند و من را بران داشت که پاسخی در اینجا بدهم چون ممکن است خوانندگان مطالب کامنتها را نخوانند. امروز صبح نیز همان دوست عزیز میلی برایم ارسال کردند، میل ایشان را بخوانید و بعد توضیحاتم را میدهم.
سلام .
حق با شماست. شما عبارت قلم به مزد را به کار نبرده بوديد و من در انتساب آن کلمه به شما عجله و اشتباه کردم و در اين مورد معضرت می‌خواهم. اما در کل نظرم همان است که نوشتم. به نظر من در مورد آن وبلاگها که صحبتش شد بی انصافی کرده‌ايد. چون مخصوصاً در مورد خوبهايش هم اين را گفته بوديد برايتان کمنت گذاشتم. يعنی شما واقعاً معتقديد ما اينجا و در شرايط حاظر ( که با شما موافقم که شرايط بسيار بد و ناراحت کننده‌ای است ) بايد زندگی عادی خودمان را نداشته باشيم؟ که يعنی اگر عاشق شويم يا از عشق بنويسيم درست نيست و حتی خيانت محسوب می‌شود؟ که کار و زندگی روزمره را رها کنيم چون رژيم فاسد است؟
پاسخ
باور بفرمایید دوست عزیز من بطور حتم بیشتر به مسایل روزمره و اجتماع علاقه دارم تا به مسایل سیاسی، ولی چکنم که در شرایط امروز ایران مجبورم مسایل روزمرگی را بکناری بگذارم و به مساله ی اصلی که همانا پیکار با اهریمن است بپردازم. باور بفرمایید من حرف شما را درک میکنم ولی جایی برای اجرای آن در زندگی امروز ایرانیان نمی بینم.دوست عزیز هیچ چیز زیباتر از عاشق شدن درزندگی وجود ندارد ولی آیا این عشق زمانی که فلاکت ایرانیان را در اطرافمان می بینیم مجاز است!؟ باوربفرمایید چنانچه همگی دست بدست هم داده برای سرنگونی این رژیم همتی کنیم پس از پایان ماجرا زمان برای همه گونه مسایل زندگی وجود خواهد داشت حتی با لذتی بیشتر. مگر من بعنوان انسان میتوانم از خوردن یک وعده غذای لذیذ لذت ببرم زمانی که در اطرافم گرسنگان برای یک تیکه نان صبح تا شام در تلاشند!؟ آیا چنین اجازه ای را دارم!؟ آیا نبایستی که همراه با خوردن غذای لذیذم کمی هم برای سیرکردن شکم آنها تلاش کنم!؟ آیا چنین است رسم انسانیت! که بخورم و بخوابم و لذت ببرم وبگویم کون لق گرسنگان، من که سیرم!؟ دوست عزیز دخترک شیطان هم عاشق میشود ولی آیا زندگی دور و برش را هم فراموش میکند!؟ دوست عزیز یک عاشق پیشه نمیتواند بدون نگاه عمیقی به اطرافش عاشق شود. عشق از عاطفه انسانی سرچشمه میگیرد چگونه میتوان عاشق شد بدون اینکه عاطفه ی انسانی داشت، آن عشق نیست سراب است. ایکاش اینگونه وبلاگها کمی نمیگویم تمام وقت، کمی هم به مسایل و مشکلات این ملت میپرداختند.
من باز هم میگویم قصد توهین به هیچکس را ندارم ولی موظف به گوشزد کردن هستم.

نوشته: در ساعت: 1:33 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on مطلب دیروزم را که نوشته  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی