Dec 02 2002
راسی کاکو راسشِ بوگو والو
راسی کاکو راسشِ بوگو والو توشیرازی نیسی؟
ای مَشتیو که اسمش بابکِ یهِی پیغومی داده که ایطوری بنظرُم رسید که شیرازیهِ ، کاکو چاکریم.
کاکو قالِبش ِ دسکاری کِردَم دُرُس شد، ولی کاکو از ای ببَد ننویس “براوز” ای کلمو که شیرازی نیس، بجاش بینویس “پنج” پنجم از فعل پنچزدن میاد یعنی همو پنجزدن کاکو در ضمن رنجیشام درُس کِردَم کاکو.
کلماتی در این گفتگوی دونفره بکار رفته که برای شما دیگران که شیرازی نیسین ممکن یک کم نا شناس باشه ترجمه میکنم:
ای مَشتیو = این مشتی
یهِی = یک
کاکو = برادر، داداش
از ای بِبَد = از این به بعد
پنجزدن = براوز کردن البته با انگشت
بیتَرشد = بهترشد
شمو (شُمو) = شما
ایجوری = به این شکل، اینطور، به این طریق
حالو نم شه ئی کارو رو بکنيم = حالا نمیشود این کار را بکنیم
خُسن آقو = خُسنآقا
رنج = ریز ، کوچک
رنجیشام = کوچکیاش هم
چيش = چشم
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 3:05 pm در بخش: بدون دسته بندی