May 19 2002

سخنان گهربار آيت الله مشکينی

نوشته:     :::       Comments Off on سخنان گهربار آيت الله مشکينی

سخنان گهربار آيت الله مشکينی رو که حتمآ خوانده ايد، منظور من آن سخنان گهرباری است که ايشان درمورد انتخاب رهبر از جانب خدا، و اينجور اراجيفی که چند هفته پيش بخورد ملت دادند. ايشان نکته ای را که فراموش کرده يا حداقل گمان ميکنند که مردم فراموش کرده اند، اين است که با اينگونه اراجيف بنيان لرزان جمهوری لجن را لرزانتر ميکنند، گرچه از نظر نگارنده اين اراجيف بيشتر نشان دهنده اين امر است که حکومت عدل علی در حال فرور ريختن است و موقعيت اين بيچارگان شباهت به مفلوکی را دارد که در باتلاقی درحال دست و پا زدن است، بی آنکه بداند باتلاق جای دست و پازدن نيست، زيرا هرچه بيشتر دست و پا زدی بيشتر در باتلاق فرو ميروی و عاقبتی جز مدفون شدن در لجن زار را عاقتبی نيست. آين آخوند مفلوک بی گمان بر اين باور است که ملت امروز همانند عهد عتيق از از علم و دانش بی بهره اند تا ملائی با دوکلاس سواد خواندن و نوشتن بتواند بفريبتشان و به حکومت ننگين خود ادامه دهد. ايشان بيگمان آنقدر مست قدرت شده اند که فراموش کرده اند شورايی که ايشان رهبری آن را ميکنند بر طبق قانون اساسی منتخب مردم است و در يک حکومت قانونی، ايشان قبل از اينکه به اين اراجيف گويی ها دچار شوند از اريکه قدرت به پايين کشيده ميشدند.
مفلس بيچاره نميداند که اينگونه اراجيف گويی ها بود که ملت را چنان دشمن خونی رژيم قبلی کرد که حوادثی را که همگی ميدانيم در پی داشت. در خاتمه چشمه ای از خشم ملت را که نگارنده خود با چشم روئيت کرده است برای گوش کر افرادی همچون مشکينی بيان ميکنم گرچه ميدانم مستان قدرت نمی بينند و نه ميشنوند و نه حس ميکنند زيرا که مستند، مست قدرت.
چندماهی قبل از انقلاب که تاريخ آن را بدرستی بخاطر ندارم، طبق معمول هر روز آن روزگار، دوستم به روال هر روز بمن تلفنی ساعت و محل تظاهرات را که بنابود در شيراز بوقوع بپيوندد خبر داد و باهم قرار گذاشتيم تا در ساعت معينی باهم به جمعيت بپيونديم.
آن روز برعکس روزهای ديگر از ملاهای هدايت کننده تظاهرات خبری نبود، بر اساس اطلاعاتی که داده شد اينان جهت جلسه ای در قم بودند. تظاهرکنندگان بر طبق روال معمول از خيابانهايی بايد گذر ميکردند، نکردند. چونکه بر اساس يک قرارداد نانوشته بنا بر اين بود که تظاهرکنندگان از عبور در جلو مرکز ستاد که در فلکه ستاد واقع بود و همچنين از مقابل ساواک اجتناب ورزند. تظاهرکنندگان آنروز هنگامی که به مقابل فلکه ستاد رسيدند اول با يورش به مجسمه شاه که در ميان فلکه بود آن را سرنگون کردند، سپس با عبود از مقابل اداره ساواک حمله به اين مرکز هم شروع شد. پس از درگيريهای چند ساعته وکشته شدن 4 نفر، عاقبت ساواک شيراز بعنوان اولين اداره ساواک به اشقال ملت در آمد. در پايان درگيریها سرهنک زروان معاونت ساواک به دست تظاهرکنندگان اسير شد. عده ای او را که از وحشت داشت جان تهی ميکرد، کشان کشان بطرف ميدان ستاد ميبردند و شعار ميدادند که او را ميخواهند در ميدان شهر بدار بکشند. در اين ميان جوانی بيست و چند ساله از ميان انبوه جمعيت بجلو آمد و بافرياد گفت: “دار نيازی نيست من خود جان اين خائن را ميگيرم” و بلافاصله با پاره آجری به سر مفلوک بيچاره کوبيد و او را در دم کشت. جناب آقايان حضرات ملا شما که خود شاهد خشم ملت بوده ايد، بايد بهتر از ديگران بدانيد که عاقبت کار شما بد تر از رژيم قبلي ست، چون جنايتهای شما جنايات آن يکی را کمرنگ کرده است.
پاينده ايران

نوشته: در ساعت: 5:06 pm در بخش: ملای حیله گر

Comments Off on سخنان گهربار آيت الله مشکينی  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی