May 27 2003
چرا سر درگمي؟ دير بازيست
چرا سر درگمي؟
دير بازيست در تاريخ معاصر ما كه ملت ايران و جوامع ايراني با نظرات مختلف و راستاهاي گوناگون براي نجات ايران و ايراني تلاش ميكنند.
دير زمانيست در تاريخ معاصر ما كه ملت ايران و جوامع ايراني با نظرات مختلف و راستاهاي گوناگون، از محاسبات تعيين تكليف براي ايران و ايراني بكنار گذاشته ميشود.
دير گاهيست در تاريخ معاصر ما كه درست روز پيش از تعيين سرنوشت آينده ملت ايران و ايران، مردم ما دچار گيجي و سردرگمي عجيبي گشته كه بعدها مجبور به پرداخت غرامت و تاوان اين مصيبت ميگردد.
راستي چرا؟ چرا با وجود اشتراك عقايد ايرانيان در موارد بخصوصي مثلاْ دستيابي به آزاديهاي حقي و حقوقي و رهائي از اختناق، باز ميتواند كه چنين چيزهائي واقع افتد؟ آيا اين يك ضعف اجتماعي ايرانيان است؟ آيا توان ايرانيان به تحليل رفته و ديگر نميتوانند به تنهائي حركتي كليدي از خود نشان دهند؟ آيا كمبود نظريات تئوريك و پشتوانه پراكتيك براي آنها مانع از انجام شاهكار ميگردد؟ آيا درست در لحظات حساس تاريخي ايرانيان به مطرح كردن اختلافات گذشته خويش به صورت جدي انديشيده و بدينوسيله با اعمال كاري كه ميبايستي مدتها پيش از آن انجام داده باشند يعني حل و فصل اختلافات و يافتن وجوه مشترك براي آينده، به خود پشت پا ميزنند؟
چرا با چنين اعمالي خود را از سهميه قدرت خويش محروم نموده و راه را براي كسانيكه چندان هم و غم ايران و ايراني را ندارند باز گذاشته و سر رشته اعمال و ابتكار را به ديگران اعم از داخلي و يا خارجي ميسپارند؟
به نظر من هيچكدام از اينها نيست. تا حدي قابل قبول و طبيعي است اگر سرعت روند رويدادها و وقايع براي مدت زماني كوتاه و محدود همه را منگ نمايد ولي از همه مهمتر و بزرگتر اينستكه ملت ايران امروزه ميداند كه چه نميخواهد و بنا بر اصول برهان خلف، گذشت بيست و چهارسال نيز نمايانگر اين واقعيت ميباشد كه گروهها و دسته هاي مخالف رژيم عمدتا” مطلوب مردم نبوده و در چارچوب خواسته هاي مردم ايران نميگنجند.
ما ميدانيم كه جمهوري اسلامي جوابگوي نيازهاي ما نيست. ما ميدانيم كه مجاهدين خلقي كه زماني جلوي دانشگاه تهران و درب سفارت اشغال شده آمريكا در مدح دانشجويان پيرو خط امام ميخواندند و آش ميفروختند و پس از فرار از ايران به همرديف كردن يكديگر پرداختند نيز مطلوب ما نميباشد. ما ميدانيم كه سلطنت و تئوريهاي نازي وارش ( بايستي كه حقايق را همانند گوبلز صيقل داد، اين از گفته هاي آقاي داريوش همايون از تئوريسين هاي طرفدار سلطنت ميباشد و از بنده نيست) و نيز سابقه نه چندان درخشانش در اشاعه دموكراسي و نگاهباني از آزاديهاي اجتماعي، طرفداران متقاعد و منسجم زيادي در داخل ايران ندارد. كمونيستهايمان نيز گوئي هنوز خبردار نگشته اند كه جهان لنينيستي استالينيستي شوروي به درستي از هم پاشيد و ديوار برلين فرو ريخت و همچنان اندر خم كوچه هاي دنياي كمونيسم سرگردان هستند و جنازه افكار ماركسيستي را ال سيد وار بر زين اسب بسته و از آن سرداري حي و حاضر نمايان ميكنند به اين اميد واهي كه دشمني را متواري نمايند.
اوضاع بين المللي به گونه بيسابقه اي براي ايرانيان مهيا و مساعد است و فقط اين ما ملت ايران هستيم كه بايستي خود را بعنوان طرف گفتگوهاي بين المللي عرضه نموده و آماده نمائيم و زنجيرهاي وابستگي اين گروه و آن گروه را از دست و پاي خود باز نمائيم. بايستي كه افكار خود را بيكديگر نزديك و نزديكتر نمائيم و از مباحثه و صيقل دادن آراي خويش نهراسيم.
ما خواهان جمهوري ايران كه مدافع و ضامن كليه حقوق شهروندي مندرجه در قانون حقوق بشر و متضمن و پايبند به قوانين جاري بين المللي باشد، هستيم كه تماميت حقي و حقوقي و ارضي و ارزي ما را پاس دارد و راه آينده را بر ما نبسته و دشوار ننمايد.
از اين ساده تر، خلاصه تر و بي پيرايه تر نميتوان نوشت.
خوش نظر
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 11:54 am در بخش: بدون دسته بندی
