Jul 07 2003

انتخاب اين مقاله همانطور كه

نوشته:     :::       Comments Off on انتخاب اين مقاله همانطور كه

انتخاب اين مقاله همانطور كه به اثبات رسيد، درست بود و بجا. بجا و درستييش از نظرها و آراي وارده مشخص ميگردد. بايستي كه از نويسنده اش سپاسگزار بود كه اين فرصت را با نوشتنش فراهم آورد تا كاستي ها را نمايان كنيم.
خواننده اي (آقا يا خانم معلوم نيست) مينويسد : كه چي؟ آذربايجانيها به دو دسته تقسيم گرديدند تا هواي هر دو طرف را داشته باشند كه سرشان كلاه نرود.
زهي پندار باطل، زهي فكر پوچ، زهي ناداني، زهي بيمايگي. كاش كه ميتوانست دليلي بر ادعاهاي واهي خود ارائه كند. كاش ميتوانست بغض تاريخي در گلو مانده اش را مهار نمايد تا سرافكندگي را يه بيش از آنچه كه هست نرساند. براي اين خواننده فقط مينويسم كه آيا فراموش كرده كه مرحوم دكتر مصدق كه ايراندوستي از ذره ذره وجودش ميتراويد خود يك ترك ايراني بود؟ آيا به فراموشي سپرده شده كه كسروي از كجاي ايران برخاست؟ به گذشته هاي دورتر نميروم. بگفته مصطفي شعاعيان، حرف زدن كه بلد نيستي، حرف نزدن هم بلد نيستي؟ نگراني من هميشه اين بود و هنوز هم، كه تخم نفاق را در ميانمان بيفكنند و از مرحله بدورمان نگاه دارند. اگر چنين نميبود، چنين چيزي را هم اكنون نميخوانديم. شخصي كه به ادعاي خويش برخاسته از آذرابادگان است چيزي مينويسد كه ظاهراْ با خاستگاه جغرافيائيش منافات داشته و جستجوگر راستي و درستي است و با چنين عكس العمل نابخردانه اي مواجه ميگردد. كاش كه او سرمشقي ميگرديد براي نويسندگان ديگر مناطق ايران كه كدورتها و اختلافات كاذب قومي را بكنار گذاشته و در كنار هم ايستاده تا ديگر هر كس و ناكس بنام دين و دنيا، حيثيتشان را خراب ننموده و آينده شان را معكوس رقم نزند.
امروزه ميخوانيم كه اتحاديه اعراب ايراني به دامان آمريكا پناه برده و چاره درد خويش از ايشان طلب ميكنند با اين دليل كه نفت ايران از خوزستان ميآيد و خوزستان سرزمين اعراب است. سواي اينكه با الحاق و ادغام اقوام با يگديگر در طي قرون، ديگر نميتوان در هيچ كجاي منطقه از عرب و ترك و عجم و ……. خالص سخن گفت، اين نيز نمايانمان ميگردد كه ما هنوز هم اندر خم يك كوچه مانده ايم و گامي بسوي جلو نميتوانيم كه برداريم. و اين نفاق مابين درست همان چيزي است كه دستمايه سوء استفاده هاي عوامل داخلي و خارجي قرار گرفته است و درست همان پيش زمينه اي است كه مستمسك سركوب و تحميق مردمان توسط عمال حكومتي گرديده و متواتراْ ميگردد. خواه اين حكومت سلطنتي باشد و يا ديني و جمهوري.
اگر در ايران بدنبال اقليتي غارتگر ميگرديد كه حقوق ديگران را برسميت نميشناسد، پس به حكومتهايتان بنگرديد تا اين اقليت را بيابيد. در اين اقليت نيز نمايندگان تمامي اقوام ايراني را خواهيد يافت.
سرزميني كه امروزه ايرانش خوانند را ايران ميدانم تا زماني كه منسجم است. ايرانش ميدانم تا بهنگامي كه مردمانش بتوانند دروغ و نفاق و كدورت را بطريق منطقي از ميان خود محو نمايند و پيوندها را كه ريشه هاي فراوان دارند مستحكم. ايرانش خوانم تا زمانيكه حقوق شهروندانش، سواي سوابق قومي و نژادي و مذهبي و قبيله اي بطور يكسان و كامل از سوي كل جامعه تضمين، تاءمين و فراهم گردد وگرنه همان قبرستانيست كه هست و زالوها و كرمها را راغ باشد.
افسوس بر از جان گذشتگاني كه جان شيرين را در اين راه از دست دادند. با سپاس مجدد از مزدك بامدادان.
صد هزاران گل شكفت و بانگ مرغي برنخاست عندليبان را چه پيش آمد، هزاران را چه شد؟

نوشته: در ساعت: 11:09 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on انتخاب اين مقاله همانطور كه  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی