Sep 18 2003
دوستی بنام مسعود در یکی
دوستی بنام مسعود در یکی از نظرخواهیها مینویسد:
خسن آقا
لطف فرموده نسبت به قضیه روزه سياسی که جديدا مد شده ما را مستفيض قرماييد
البته ببخشيد که يه کم آخوندی شد
سربلند باشی
دوست عزیز، برای شناخت این حرکت باید نگاهی انداخت به افرادی که در این حرکت “روزه سیاسی” شرکت کردهاند. در این گروه میتوان از مشارکتیها “پایه گذاران و مستحکم کنندگان سازمان امنیت رژیم (ساواما) نام برد” و دیگر کسانی که در این گروه حضور فعال دارند “ملی! مذهبیها” و “نهضت آزادی” هستند.
بطور مشخص این افراد که گفتم همگی مستحکم کننده پایههای حکومت ولایت فقیه بوده و هستند و همگی باید پس از فروریختن دیوار ترور و وحشت که همین افراد خود در سالهای اول انقلاب بنا کردند پاسخگوی گذشتهی ننگین خود باشند.
اگر میبینید این افراد در این آخرین لحظههای عمر رژیم سعی بر کنترل اوضاع دارند نه برای نجات من و شما و ایران عزیزمان است که درست برعکس برای نجات خود از دادگاهی است که خلق برای اینان در فردای فروریزی دیوار وحشت برپا خواهد کرد.
سرنوشت این گروه به سرنوشت خامنهای، رفسنجانی، طبسی، مصباح و دیگر حرامزادگان رژیم گره خورده.
اگر آقایان راست میگویند و دل برای ملت میسوزانند پس چرا همان اوایل مجلس ششم که خامنهای دجال دستور توقف لایحه مطبوعات را صادر کرد با او برخورد نکردند؟ و با مراجعه به ملت در آن روزها که اقتدارگران در ضعیفترین روزگار خود بودند آخرین ضربه را بر آنها وارد نکردند! و کار را بنفع ملت تمام نکردند! اگر واقعآ راست میگویند چرا در مجلس بسط نمینشینند و انها را مجبور به اطاعت از مجلس نمیکنند؟ با جوی که در جهان برای اینکار مهیاست خامنهای و اوباش او هیچ کاری نمیتوانند بکنند.
اینان همگی از ریشه مذهب تغذیه میکنند. پس نمیتوان توقع داشت که ریشه خود را از جا بکنند. حرکتشان هم سمبولیک مذهب است “روزه سیاسی”. با از بین رفتن جمهوری اسلامی اینان همچون برف در مقابل گرمای آفتاب آب خواهند شد. پس توقع بیجا نداشته باشیم که اینان آورندگان خورشید باشند.
سقوط رژیم برای اینان همان اندازه ناخوشآیند است که برای اقتدارگران. دعوای این گروه با دیگر گروههای درون رژیم نه بر سر دموکراسی بلکه برسر تقسیم قدرت است.
بشما پیشنهاد میکنم مقالهی کیانوش سنجری را هم بخوانید. کیانوش سنجری در قسمتی از مطلب اش مینویسد:
يادم ميايد روزي در زندان از جناب احمد زيد آبادي در مورد مواضع غير دمکراتيک گروههاي اصلاح طلب درون حاکميت و روزنامه ها و نشريات و تريبونهاي وابسته به آنها در قبال مسئله زندانيان سياسي و مبارزه آنها سوال کردم که او با دادن حق به اين نشريات و تريبونهاي تبليغاتي و خبري به من خاطر نشان کرد که به هر حال روزنامه ها خط و مشي هاي خاص خود را دارند و نام نبردن از يک زنداني سياسي غير خودي نمي تواند عملي غير دمکراتيک به حساب بياد و ما با فرض آن بگوييم که مثلا فلان روزنامه دمکراتيک عمل نمي کند. منبع تاکیدها از من است.
آقای سنجری مطلب خوبی نوشته فقط چند نکته را باید به ایشان هم گوشزد کرد، به ایشان باید گفت: ای آقا اگر گمان میکردید که وابستگان به این یا آن گروه مذهبی حال چه جناح چپ جمهوری لجن چه نیروهای ملی! مذهبی به ابزارها و روشهای دموکراتیک اعتقاد دارند پس باید گفت که از مرحله پرتاید! این گروهها همگی از یک توبره نشخوار میکنند، “مذهب”.
ساختار دموکراتیک! مذهب هم که مشخص است. حال من نمیفهمم که این چه سوال بیربطی است که آقای سنجری از آقای زیدآبادی کردهاند. عزیزجان یا شما از مرحله پرتی یا باز هم شما از مرحله پرتی. انتظار داشتن حرکتهای اجتماعی دموکراتیک از روشنفکرنماهای مذهبی نشان از بی اطلاعی دارد وگرنه امروز بر هر بی اطلاعی مثل من واضح شده که پوشیدن خرقه مذهب نشان از این دارد که پوشندهی این خرقه از آگاهی کافی برخوردار نیست و نمیتوان از او همان انتظاری را داشت که از یک انسان آگاه داریم.
آخر سخن: برای نجات ایران دل بستن به نیروهای مذهبی حماقت محض است، گرچه می توان با هوشیاری از این گروه ها برای رسیدن به دموکراسی استفاده ابزاری کرد نه بیشتر.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 1:07 pm در بخش: بدون دسته بندی